به گزارش راهبرد معاصر؛ حمایت و پشتیبانی بی قید و شرط ایالات متحده آمریکا از عربستان، به رژیم سعودی این اجازه را می دهد تا سیاست های داخلی و منطقه ای خود را به گونه ای تعقیب کند که در راستای منافع هر دو کشور نمی باشد. عربستان سعودی تحت حمایت و پشتیبانی های بی قید و شرط ایالات متحده ؛ به رفتارهای بدی متوسل شده است و همین امر نه تنها اعتبار واشنگتن را در عربستان بلکه در کل منطقه خاورمیانه به خطر می اندازد.
فقدان نظارت بر قدرت باعث شده تا ولیعهد محمد بن سلمان بتواند از طریق آن صداهای مخالفان پادشاهی را قطع، جنبش فمنیستی نوپا را ساکت و بسیاری از علمای مذهبی منتقد رژیم را بازداشت و یک کمپین تحقیرآمیزی علیه رقبای سلطنتی خود به راه بیندازد. حتی مسئولیت رهبری محمد بن سلمان در ترور روزنامه نگار جمال خاشقچی در 2018 در کنسولگری عربستان در استانبول به نظر نمی رسد که باعث شرمسازی دونالد ترامپ شده باشد. وی حتی پس از رفع شک و تردیدها در مورد مسئولیت ولیعهد در قتل خاشقچی؛ سریعا تصمیم پادشاهی سعودی در توصیف خاشقچی به عنوان دشمن حکومت را مورد پذیرش قرار داد.
ترامپ در آن زمان در واکنش به این جنایت بزرگ به گزارشات مهم سازمان سیا توجه ای نکرد و حاضر به قطع روابط شخصی خود با ولیعهد سعودی نبود. در نتیجه دولت ترامپ به عربستان سعودی این اطمینان را داد که این جنایت هرگز باعث تغییر روابط نزدیک آمریکا و عربستان سعودی نخواهد شد. این در حالی است که ریاض از هرگونه تلاش جستجوی عدالت و مجازات عاملان این قتل فجیع خودداری کرد.
ایالات متحده آمریکا بزرگترین تامین کننده تسلیحات به عربستان سعودی بوده است. بیش از نیم قرن آمریکا در عربستان سعودی حضور دارد. تسلیحات ایالات متحده هرگز توسط ارتش سعودی بدون کمک تامین کنندگان مورد استفاده قرار نگرفته است. در سال 1991م عربستان سعودی در هنگام تهاجم صدام حسین به کویت قادر به دفاع از مرزهای خود نبود. برای تامین امنیت پادشاهی سعودی؛ 500 هزار نیروی نظامی بین المللی که اکثر آن آمریکایی بودند به عربستان سعودی اعزام شدند. از آن زمان به بعد عربستان سعودی برای تامین امنیت ، بودجه های نظامی خود را افزایش داده و بیشتر از همه ؛ تولیدکنندگان تسلیحات آمریکا از این اقدام سود می برند.
در سال 2015م عربستان سعودی برای نخستین بار توانایی نظامی خود را به محل آزمون گذاشت. عربستان با وجود برخورداری از سلاح های آمریکایی؛ اکنون پس از 5 سال جنگ در یمن؛ در دستیابی به پیروزی سریع مورد نظر با ناکامی همراه بوده است. ایالات متحده آمریکا در قبال ظلم سعودی ها در یمن سیاست سکوت را اتخاذ کرده و همین امر بهترین پوششی بود تا بر اساس آن ریاض بتواند به حملات هوایی خود علیه یکی از فقیرترین کشورهای جهان عرب ادامه دهد و زمینه ساز بزرگترین بحران بشردوستانه جهان شود.
حمایت و پشتیبانی بی قید و شرط واشنگتن از پادشاهی سعودی؛ به ریاض این اجازه را می دهد تا در قبال جهان عرب سیاست منطقه ای تهاجمی و توسعه طلبانه ای اتخاذ کند. پس از ولیعهدی محمد بن سلمان، شاهد افزایش شکاف بین اعضای شورای همکاری خلیج فارس هستیم. شورای همکاری خلیج فارس در سال 1982 با حمایت ایالات متحده آمریکا برای تقویت همکاری دفاعی کشورهای عربی در مقابله با ایران تاسیس شده بود.
پس از تشدید اختلافات عربستان با قطر شاهد افزایش شکاف در سازمان شورای همکاری خلیج فارس هستیم. در محاصره دریایی و زمینی عربستان سعودی علیه قطر شاهد حمایت و پشتیبانی امارات متحده عربی و بحرین هستیم اما دو کشور عمان و کویت به صورت ناامیدانه در تلاش هستند تا بین طرفین زمینه آشتی را فراهم کنند. در حالی که واشنگتن عمدتا در حاشیه این اختلافات نشسته بود؛ ایران توانست از وضعیت روابط اختلاف زا قطر با کشورهای عربی بهره ببرد و با دوحه مناسبات نزدیکی را برقرار سازد. این نتیجه ای بود که واشنگتن هرگز پیش بینی نکرده بود.
از آنجایی که برای محافظت از کشورهای حوزه خلیج فارس در برابر ایران و تقویت منافع واشنگتن در منطقه، شورای همکاری خلیج فارس ضروری است؛ اما اکنون ولیعهد سعودی به تنهایی و بدون توجه و ملاحظات مرتبط با منافع آمریکا در منطقه اقدام می کند. با این حال وی همچنان از سوی ایالات متحده آمریکا حمایت می شود چرا؟
واشنگتن بر این امید است که در تحمیل برنامه صلح ترامپ - کوشنر بین رژیم صهیونیستی و فلسطینی ها ، ولیعهد محمد بن سلمان نقش محوری و تعیین کننده را ایفا کند. این در حالی است که ریاض هرگز پایتختی نبوده که بتواند صلحی بین صهیونیست ها و فلسطینی ها برقرار نماید ؛ حتی اگر ریاض روابط مخفیانه و پنهانی خود را با اسرائیل تشدید کند قادر به این نیست که فلسطینی ها را مجاب سازد تا به صلح با رژیم صهیونیستی اقدام کنند. اکنون روابط ریاض با جناح های مختلف فلسطین دوستانه نیست و بسیاری از فلسطینی ها برای کسب حمایت و پشتیبانی به ولیعهد اعتماد ندارند.در صورت ایجاد چنین مذاکراتی در آینده نزدیک؛ چنین رویکردی به سختی قادر به ایجاد فضای اعتماد باشد که مذاکرات صریح و سازنده را امکان پذیر سازد. علاوه بر این سابقه محمد بن سلمان نشانگر این است که وی به جای یک میانجی گر ماهر؛ بیشتر به یک قلدر شبیه است.
سرکوب داخلی توسط محمد بن سلمان نتیجه مناسب را به همراه ندارد؛ حتی اگر این اقدام به ولیعهد توهم ثبات داخلی را می دهد اما سرکوب طولانی مدت فقط می تواند حکم آتش بس داشته و پادشاهی را در آینده بی ثبات سازد. علاوه بر این اقدام ولیعهد سعودی در منطقه در راستای منافع آمریکا نیست زیرا که توسعه طلبی وی در منطقه همراه با دیپلماسی ناکام منطقه ای باعث افزایش شکاف بین کشورهای عضو خلیج فارس و تقویت نفوذ ایران در منطقه شده است.
بنابراین هر گونه حمایت و پشتیبانی ایالات متحده آمریکا در فروش تسلیحات به ریاض باید به رعایت هنجارها و ارزش های بین المللی توسط پادشاهی سعودی مشروط باشد. منافع ملی واشنگتن در بلندمدت به حضور شرکایی در جهان عرب که با کنشگران داخلی و همسایگان منطقه ای سازش می کنند، وابسته است.